بعد از دیدن بوتیک همراهم می گوید "فقط یک فیلم بود، چرا این طوری شدی ؟"
یکی می گوید "نسل چهارم کاملا شبیه همین دختره (گل شیفته فراهانی در بوتیک) هستند، پیوسته حرف می زنند از چیزهایی که ندارند و از چیزهایی که می خواهند وانمود کنند دارند، از چیزهایی که فکر می کنند حقشونه ..."
من فکر می کنم "درد، درد، درد"
دوستم می گوید "آدم یا باید یک چیزیش شده باشه که تو این هوای خوب نمک آبرود نرود بیاد سینما یا این که ریاضی خونده باشه"
من فکر می کنم "ریاضی خونده باشه؟ چه ربطی داره؟ یک چیزیم شده باشه؟ نمی دونم، آره، شاید، نه نمی دونم ...راستی دختر فیلم چی میشه؟ پسره چی؟ ماها چی؟ جامعه مون چی؟"
این را می خونم "بازار خودفروشی در تهران کجاست؟" می خواهم اصل مطلب را ببینم می گوید "مشترک گرامی دسترسی به این سایت ممنوع می باشد" یعنی چی ، نمی فهمم این رقم از کجا آمده، سرم داره می ترکه.
آن روز تو آرایشگاه یک خانمی می گفت "تو کلاس رقصمون همه ازدواج کرده اند اما همه دوست پسر دارند به من می گن بی عرضه ای تو" دختر 4 سالش داشت گوش می کرد.
سعی می کنم چند قدم برم جلو، مردم دارند نگاه می کنند، ماشینه داره بوق می زنه، احساس می کنم همه دارند نگاه می کنند بالاخره میره.
No comments:
Post a Comment