فائزه در مورد سریال "بانویی دیگر" پرسیده، تنها برنامه ای که من در طول عید از تلویزیون دیدم (حتی فیلم های سینمایی ریز و درشتشان را هم ترجیح دادم نبینم آن هم به خاطر سانسورهای وحشتناک که دیدیم چه صدایی از خسرو سینایی درآورد) دیدن این سریال هم به این دلیل بود که قسمت دوم یا سومش را که پخش می کرد دیدم یک خانمی (لاله صبوری) برای همسرش (حسن پورشیرازی) بهترین دوستش (نگار فروزنده) را خواستگاری می کند به بهانهء بچه دار نشدن. محیط کار این ها هم یک مجلهء زنان در نظر گرفته شده بود و آقای همسر بهترین نویسنده این مجله. و راننده ای داشتند که به همسرش می گفت منزل و آقای نویسنده را زن ذلیل خطاب می کردند که در آخر بالاخره سر عقل آمدند و همسرشان را به نام صدا می کردند. دربان مجله دو تا زن داشتند که هر روز یکیشون با ملاقه (مشمئز کننده تر از این فکر می کنید می شود صحنهء طنزآلود!!! آفرید؟) می آمد سراغش و در آخر می خواست سومی را هم اختیار کند که اتفاقا سومی هم وقتی فهمید این دو تا زن دارد تبحرش را در استفاده از ملاقه نشان داد. سردبیر مجله (مهرانه مهین ترابی) با همسرشان مشکل داشتند و هنگام دعوا با ایشان دم در مجله لنگه کفش از پا در آوردند و آن را به سمت همسرشان پرتاب کردند که البته این خانم و همسرشان در پایان بر اثر الطاف مرد دو زنه و همسرانشان آشتی کردند. منشی سردبیر خانمی بودند که در تمام مدت با این موضوع که آقای درخشان دو تا زن دارند مشکل داشتند و کارشان خندیدن و مسخره کردن، غیبت و حرف های خاله زنکی زدن پشت سر این خانوادهء محترم بود و در این را همهء مجله از آن جمله سر دبیر را هم همراه داشتندو که در پایان معلوم شد همهء این ها به خاطر این است که ایشان می ترسند همسرشان هم همین کار را انجام بدهند و حتی اجازه نمی دادند همسر محترمشان تنها بروند آب بخورند.
تا این جا که فقط حواشی سریال را گفتم لذت بردید از این همه ابتذال و زن ستیزی ؟ دیگر خودتان حدس بزنید داستان اصلی فیلم به چه صورت بوده است.
من یک نکتهء دیگر را هم از نوشتهء "پریسا عشقی " قبول دارم، آن جا که می نویسد :
"درضمن از زناني که براي حقوق زنان کار مي کنند نترسيد آنها بيش از همه به فکر اين هستند که به مردان خوش بگذرد و در آخر پيام معنوي هم دريافت مي شود که خدا اجر زناني که به شوهرانشان خوبي مي کنند را به سرعت مي دهد.تمام اين معاني سخيف د رشکلي کاملا اروتيک اما پنهاني به بيننده ارائه مي شودکه تنها تفاوتش با تصاوير ماهواره اي د راين است که آنها هرگز ادعاي اخلاق گرايي و کمال پويي ندارند اما تلويزيون ما از مدعيان سر سخت آن است و به همين جهت دچار نوعي تعارض است که ايجاد نا بهنجاري آزاردهنده د رفرهنگ تصويري ما مي کند"باید سریال را می دید تا بفهمید یعنی چی ؟ برای مثال وقتی آقای درخشان جواب آزمایش همسرانشان را گرفتند اطلاع دادند که تنها یک هفته فاصلهء زمانی بین بارداری آن ها وجود دارد (با حالتی سرافکنده).
از روزهای پنجم و ششم عید می خواستم در مورد این سریال بنویسم اما گفتم بگذارم ببینم این ها تا کجا پیش می روند؟ بعد اما از نوشتن پشیمان شدم فکر کردم نوشتن چه فایده ای دارد اصلا؟ چقدر فریاد بزنیم این دانشگاه! دارد ته مانده های فرهنگ این مملکت را هم در گنداب فرو می برد. معنی این گفته را هم نمی فهمم
"اگر هوشيار باشيم و به موقع و درست واکنش نشان دهيم راه رخنه را بسته ايم"
چه واکنشی؟
* سازمان با آن همه امکانات نمی تواند یک serach درست و حسابی برای سایتش بگذارد؟
***
اما این حقیقت را که تلویزیون در جامعه اثر دارد را نادیده نگیریم. این موضوع شاید در شهرهای بزرگ کمرنگ باشد
اما بقیه جاها نه. این رسانه نداشتن بددردیه. کاش زودتر این چیزی که می گویند یک سری آدم مثل بهنود و این ها دنبالش هستند راه اندازی بشود.
No comments:
Post a Comment