این نظر یکی از دوستانِ در مورد پست قبلی من و نظرات دیگران که به دلیل مشکل سیستم نظرخواهی آن را email کرده ، اگر مشکل نوشتاری دارد به این دلیله که من با فارسی نگار بیتاوب آن را از پینگلیش به فارسی تبدیل کردم:
1- انتخابات : مردمِ آمريکا در يک انتخابات دمکراتيک با مشارکتِ گستردهِ مردم به بوش رای دادند (اين از دهه ۱۹۶۰ به اين طرف بی سابقه بود، در اين انتخابات حدودا ۶۵% واجدین شرايط شرکت کرده اند. خيلی ها ميگفتند اين مشارکتِ بالا به نفع "کری " است اما اينجور نشد. بعضی جا ها مردم واقعا چند ساعت زيرِ بارون تو صف بودن تا رای بِدن خيلی جا ها تا چند ساعت بعد از پايان مهلتِ رای گیری هنوز مردم ايستاده بودن تا نوبتشون بشه و خيلی جا ها هم وقت انتخابات رو تمدید کردن) بوش اين بار هم رای "Electoral" را مثل دفعه پيش آورد هم نزديک به ۳.۵ ميليون رای "Popular" بيشتر از رقیبش کسب کرد. اصولا مردم به جمهوری خواه ها رای دادن چون حزب بوش هم در انتخابات سنا الان ۵۵ کرسی از ۱۰۰ کرسی رو در اختيار دارد (قبلا ۵۱ کرسی داشتن، مثلا J.Edwards که قرار بود معاون کری باشه کرسیش را به يک جمهوری خواه باخت يا رهبر اقلیت دمکرات هم همين طور) هم ۲۳۱ کرسی از ۴۳۵ کرسی کنگره رو.
حرف فرزان در هيچ شرايطی قابل قبول نيست که ميگه دولت ها (ایران و امریکا)شبيه هم هستند، دولتِ بوش در يک فضایِ دمکراتيک دوباره به قدرت رسيد و اصولا چرخشِ قدرت در آمريکا بدون خونریزی صورت
گرفته و ميگيره در حالی که تو ايران هيچ وقت چنين اتفاقی نیفتاده.(يه چيزی هم تو پرانتز: دخترهای بوش لزبین نيستن دختر چنی لزبینه) بنابراين اگه از نتيجه خوشمون نياد نبايد به مردمِ آمريکا بد و بيراه بگيم! چون در هر صورت آن ها حق انتخاب دارن نه ما. در ضمن به نظرِ من بجای اينکه در مورد ضریب هوشیِ پرزيدنت فکر کنيم بهتره به برنامه هايی که گفته توجه بکنيم، ببينيم چه حرف هايی ميزنه يا اينکه تيم دور و بارش چه کسايی هستن. حالا اينکه دولتِ بوش بنیادگرا يا غير معقوله اين نظرِ يک نفره و فکر کنم ۶۰ ميليون نفری که رای دادن اينجوری فکر نکردن. به نظرِ من ضریب هوشی بوش آخرين چيزیِ که بايد بهش توجه کرد،
ممکنه با همين تفکر بعدا يک نفر رو که يه عيبِ بدنی داردِ يا اصلا فرق ميکنه رو هم مسخره کنيم و بعدش بگيم مردمِ فلان جا احمق هستند که به يک {چلاق، کچل، زن!!، بی دین،..} رای ميدن. يا کم کم يه جوّی درست کنيم که همه نتونن شرکت کنن (رد صلاحیت!! :-) )
2- ايتاليا & انگلستان : مثالِ جالب توجهی از جاهای ديگه مثل اروپا وجود دارد، اگر شما بوش رو نميتونين تحمل کنين خوب مثلا برلوسکنی رو چی می گين؟ اون که رسما يه دست راستيه
افراطيه، همه رسانه های ايتاليا به نوعی در تملکش هستن (يعنی مالِ اونه، نه اينکه نفوذ داشته باشه) به همين دليل هم کلی اخطاراز کميسيون اروپا گرفته ولی اصلا توجه نمی کنه به علاوه یک مرتبه به مسلمان ها بد و بيراه گفت و حاضر نشد عذرخواهی کُند. بازم هست. بنويسم؟ در مورد بلر هم اصلِ قضيه اين که عراق سلاحِ کشتارِ جمعی نداره سر دولتِ اون خراب شد نه دولتِ بوش. در واقع اساسِ مدارکی که آمريکا تو شورای امنيت بهش اتناد ميکردن مدارکِ برادر بلر بود. مسأله خودکشی يکی از بازرس ها هم پيش اومد ... . حالا فکر ميکنی اگه دولتِ بلر سقوط کُنه چه کس جاش مياد؟ خوب معلومِ دوستانِ ما در حزب محافظه کار!! ؛-) که همين سياستِ اعلام نشده بلر رو رسما اعلام کردن و ادامه خواهند داد.
3- ايران : من نميدونم فرزان چه جوری استدلال کرده که دولت از لحاظ اقتصادی به نفعش شد ولی مسأله اينه که به احتمال قوی در ۴ سال ِ آينده تکلیف ايران و آمريکا مشخص ميشه. فکر کنم با کری اين اتفّاق نمی افتاد کری خيلی به تحريم ها اعتقاد داشت و از درگيري مستقيم اجتناب ميکرد. واسه همين همانطور که گفتم دوران کلینتون تکرار ميشد. حالا بايد صبر کنيم تا ببينيم چی ميشه. ولی نميشه شهردارِ تهران رو با بوش مقایسه کرد، چون بوش نمايندهِ مردمِ آمريکا است.