Sunday, August 28, 2005

روبان صورتی نماد مبارزه با سرطان پستان است


چند وقت پیش به عنوان همراه یک شب را بیمارستان(بیمارستان که نه، یک مرکز جراحی) گذراندم. تخت کناری یک خانم بیست و هفت ساله بود که یک بچه‌ی یک ساله داشت. از زمان تولد بچه‌اش متوجه وجود یک برجستگی روی یکی از سینه‌هاش شده بود و وقتی به متخصص زایمان نشان داده بود بهش گفته بودند که مهم نیست. اما نوزادش هیچ وقت آن سینه را قبول نکرده بود (دکتر می‌گفت بچه‌ها خیلی باهوشند کوچک‌ترین تغییر مزه در شیر را می‌فهمند و نمی‌خورند). بعد از حدود 7-8 ماه دردها شروع می‌شوند و به دکتر مراجعه می‌کند این بار به او می‌گویند که باید سریع‌ جراحی کند، از ترس(و شاید شرم) این کار را انجام نمی‌دهد. تا این که دردها خیلی زیاد می‌شوند و این بار می‌تواند دکتر خانمی پیدا کند که این جراحی را انجام بدهد. شاید تنها شانسی که در این میان آورده (و البته خودش خیلی هم نمی‌دانست چون برای ایشان فقط "خانم" بودن دکتر مهم بود) این باشد که به یکی از بهترین کسانی که در این زمینه کار می‌کنند مراجعه کرده و بلافاصله بستری شده بود. هرچند که گویا کمی دیر شده(یکی از خوبی‌های این دکتر همین که همه حقایق را به بیمار می‌گوید) و مجبور شدند تمام سینه‌ای که غده داشت به علاوه تعداد زیادی از غدد لنفاویش را بیرون آوردند. آن روزها که بیمارستان بودم خودم هم حال درستی نداشتم و دیدن این آدم باعث می‌شد حالم خیلی بدتر بشود. از جامعه‌ای که به آدم‌هایش کمترین اطلاعاتی را که می‌تواند باعث باشد از مرگ حتمی نجات پیدا کنند نمی‌دهد آن هم به بهانه‌های احمقانه‌ای مثل شرم و حیا متنفرتر شده بودم. وقتی مادر این خانم (که از شهرستان آمده بود و می‌گفت این بچه از این سینه شیر نخورد حالا این جوری شده) را می‌دیدم فکر می‌کردم کجا برای این آدم توضیح داده می‌شود با این وضعیتی که برای دخترش به وجود آمده باید خودش و 5 تا دختر دیگرش دایم تحت نظر باشند؟ چرا در مورد بدیهیات حرف زده نمی‌شود؟ این مشکل حتی در بین تحصیل‌کرده‌ها هم وجود دارد، آدمی را می‌شناسم که که تحصیل‌کرده هم هست، مدیر دبیرستان هم بوده، خواهرش هم سرطان پستان داشته و از این بیماری فوت کرده اما خودش بعد از این که متوجه وجود غده می‌شود به بهانه ازدواج دخترش مدت شش ماهی به دکتر مراجعه کردن را به تاخیر می‌اندازد و ... یعنی وقتی یک بیماری و حرف زدن از آن تابو می‌شود آدم‌ها حتی سعی می‌کنند انکارش کنند. اما حقیقت این است که بیماری شرم و حیا نمی‌شناسد و همین بیماریی که اگر در مراحل اولیه تشخیص داده بشود صددرصد قابل درمان است هفتاد درصد مرگ‌ومیر دارد. یک سری اطلاعاتی که در مورد این بیماری می‌شود گفت این‌هاست :
1- در یک جامعه شهری از هر 9 تا 12 خانم یک نفر به این بیماری مبتلاست.
2- هنوز علت خاصی برای این بیماری بیان نشده اما مجموعه‌ای از عوامل باعث ایجاد این بیماری است مثل مصرف کالری زیاد، عامل ژنتیکی، داشتن اولین حاملگی بعد از 35 سالگی، دیر یائسه شدن (بعد از پنجاه سالگی)، زود بالغ شدن، مصرف الکل و قهوه.
3- در کشور ایران سن ابتلا به این بیماری بین 30 تا 50 سال است (باید توجه داشت بین 20 تا 30 سالگی نیز ابتلا به این بیماری مشاهده شده است) ولی در کشورهای اروپایی و آمریکایی ابتلا از سن 45 سال به بعد شایع است.
4- اگر ضایعه در مراحل اولیه شناخته شود جراح با برداشتن ضایعه مزبور بدون قطع عضو(ماستکتومی) اقدام به درمان بیمار می‌کند و سپس بیمار دارای طول عمر طبیعی خواهد بود.
5- برای شناخت این بیماری در مراحل زودرس دو وظیفه به عهده خود خانم‌هاست :
الف - هر خانمی در سن باروری یک روز بعد از شروع عادت ماهیانه (دومین روز) خود را جلوی آینه به ترتیبی که ذکر می‌شود معاینه کند. باید به تغییراتی نظیر تورفتگی نوک پستان، چین و چروک روی پوست، برآمدگی پوست،
تغییر رنگ موضعی پوست (رنگ بنفش) و ترشح از یک نقطه پستان به رنگ خون، زرد یا بی‌رنگ توجه کند. سپس با انگشتان دست راست تمامی قسمت‌های پستان چپ و با انگشتان دست چپ تمامی قسمت‌های پستان راست را معاینه نمایند. خانم‌هایی که به عللی عادت ماهانه نمی‌شوند باید برای معاینه خود یک روز در ماه را انتخاب کنند.
ب- ماموگرافی هر سال یک بار انجام شود.
(اطلاعات بالا قسمتی از بروشوری است که توسط موسسه ماموگرافی الزهرا تهیه شده و در انتهای آن نوشته شده "با اقوام و دوستان خود در مورد مطالب عنوان شده مذاکره کنید به این ترتیب شما خدمت بزرگی در جهت مبارزه با سرطان پستان انجام داده‌اید")

پ.ن.
1- وقتی "breast cancer" را در گوگل می‌زنم "Access denied" می‌دهد...
2- با واژه پستان آشنا شویم

No comments: