پارسال یک سپتامبر رفته بودم قسمت پرداخت دانشگاه برای یک کار اداری. خانمی که آن جا داشت کارم را راه می انداخت یک مرتبه پرسید تولدت کیه؟ من تعجب کردم چون می دونستم فایلم جلوش بازه و اونجا حتمن هست. با خودم گفتم نکنه مشکلی تو فایلمه. گفتم یک سپتامبرِ فلان، چطور؟ یک دفعه خانومه گفت اه امروز تولدته، تولدت مبارک. و تولدت مبارک گفتن بقیه آدم های اتاق. من فقط سریع علامت سوال رو از صورتم پاک کردم و لبخندزنان تشکر کردم.
امروز عصر تازه از خواب بیدار شدم که تلفنم زنگ می زنه، استادمه. امروز رسیده مونترال و می خواد برای فردا قرار بگذاریم. آخرش می گه که راستی من و خانمم برات کادوی تولد گرفتیم، تولدت مبارک. تشکر می کنم و قرار می شه فردا زنگ بزنه که قرار بگذاربم. موقع خداحافظی می گه برای شب تولدت برنامه ای نداری؟ دیگه می بینم نمی شه توضیح ندم. می گم راستش امروز تولد واقعی من نیست. می گه چه طور؟ روی فایل دانشگاه این رو نوشته. می گم راستش یک کم پیچیده است. حالا قرار شده یک موقع که به قول خودش به اندازه مرده خسته نبود براش توضیح بدم. توضیح دادنی شود:D
پ.ن. تاریخ این وبلاگ به وقت ایرانه، این جا هنوز سه ساعتی از یک سپتامبر مونده
3 comments:
خیلی باحال بود. ولی خود موضوع به کناز عجب استاد خوبی داری. خدا نصیب کنه.
۱- نميدونم اين مخصوص کشورهای ديگه هم هست يا فقط ما ايرانيهاييم که ۲ تا تاريخ تولد داريم !!
۲- حالا تولد قلابيت مبارک .. تا وقت تولد راستکيت برسه .
۳- اين کاناداييها چه با معرفتند ! مدتی پيش عسل هم که کانداست ( وبلاگ سکوت) تعريف ميکرد چطوری همکاراش براش ساپرايز برثدی گرفتند
:)) اینو که گفتی یادم اومد که من هم تولد قلابیم نزدیکه!!!:))
Post a Comment