ممنون از نظرهای مطلب قبلی. حالا ببینم کدوم را استفاده کنم...
***
یک تاریخ تقریبی برای دفاع از پروپوزال گذاشتیم که دو هفته دیگه است. این هفته هم قراره یک جلسه پیش دفاع داشته باشم جلوی گروه خودمون تا به قول استادم (در مورد دانشجوی قبلیش که این جلسه را داشتیم) به خاطر این که خوبی من را می خوان تا حد مرگ نقدم کنند.
***
استادم نوع نوشتنم را دوست نداره، می گه یک قالب داری که توش جمله هات تا ابد ادامه پیدا می کنن. جمله ها را کوتاه کن. نقطه بگذار برو سر جمله بعدی.
***
روز اولی که به من گفتن آفیسم کجاست کلی از این که طبقه ۱۵ هستیم ذوق کردم. حالا قیافه من را داشته باشین وقتی دیدم آفیس پنجره نداره. تابستون یک امکانی پیش آمد که آفیس را عوض کنیم. استادم نظر خواست و بهش گفتیم به نظرمون پنجره داشتن مهمه. وقتی می خواست ایمیل بزنه که آفیس را عوض کنیم از من پرسید دلیل بهتری جز افسرده شدن به ذهنم نمی رسه که یک کم علتمون منطقی تر باشه:D. من هم گفتم نه. خلاصه نمی دونم چی گفت اما خلاصه این هفته آفیس را عوض کردیم به طبقه ۱۱ و پنجره دار. خلاصه خوشحالیم. حالا دوربین بیارم عکس می گذارم.
***
امروز سر کلاس وقتی می نوشتم max سرهم، بچه ها man می خوندند. سعی می کردم دقت کنم جدا بنویسم. آخر کلاس یکیشون اومده می گه چطوری می نویسی man؟ براش جدا نوشتم گفت نه سرهم:D خداییش حق داشتن قاطی می کردن. دوتاش را عین هم می نویسم. قیافه دانشجوم کاملن این جوری بود:D
***
قهوه second cup دوست ندارم. اما الان چون همه جا تعطیله ازشون قهوه گرفتم که مثلن کار کنم نشستم به وبلاگ نوشتن. فکر کنم خودآزاری دارم قهوه ای که دوست ندارم می خورم که بیدار بمونم بعد کار نمی کنم.
No comments:
Post a Comment