می دونستم دارم خنگ می شم یعنی شک کرده بودم اما امروز مطمین شدم. رفتیم این جا صبحونه نهار بخوریم ، می بینم خانمی که قراره جای نشستن را بهمون نشون بده لباسش کثیفه، خیلی کثیفه. کف کردم که چطور ممکنه، داشتم تجزیه و تحلیل می کردم که این وقتی انقدر لباسش کثیفه تو آشپزخونه چه خبره؟ که خوشبختانه همراه عزیز علامت تعجب گنده رو روی صورتم دید و گفت بابا هالووینه. نگو خانومه دزد دریایی شده، خب دزد دریایی تمیز نداریم که. بقیه هم یا هندونه شده بودن یا آقای با لباس قدیمی(راستش نمی دونم چی کاره بود) یا ...
اما ایناش مهم نیست، مهم همونه که اول گفتم. من دارم خنگ می شم یا شایدم شدم.
2 comments:
دور از جونت!
ghorboonet beram hendoone nabood kafshdoozak bood!
Post a Comment