Sunday, March 09, 2008

روز ما

چند هفته پیش یک جلسه ای بودم که یک خانم ایرانی-کانادایی در مورد تحقیقش که تاریخ جنبش زنان در ایرانه برای یک جمع ایرانی صحبت می کرد. در انتهای صحبتش یک تعداد از حاضرین نظر خودشون را گفتن و چند تا از نکته هایی که می گفتن این ها بود:
۱- این که زن های ایرانی یک چیزی بین مدرنیته و سنت می خوان هر جا به نفعشونه سنت، هر جا به نفعشونه مدرنیته
۲- این که با این سرکوب ها مگه چیزی هم از جنبش زنان ایران باقی مونده؟
۳- این که اصلن که چی راه میفتن امضا می گیرن سعی کنن قانون را عوض کنن
۴- این که اصلاح طلبا خیانت کردن به جنبش..
۵- این که...

یک تعداد نسبتن زیادی فقط منفی می گفتن، این که این اوضاع خوب شدنی نیست و اینا. یک نفر به نظر من حرف درستی زد و آن این که مشکل اینه که ما خودمون را با کشورهایی مقایسه می کنیم که عملن نتیجه مقایسه به هیچ دردی نمی خوره(مثلن کشورهای غربی).
من فکر می کنم راهی که شروع شده اگر چه تاریخی صد سالی از شروعش می گذره اما ورودش به جمع های مردم عادی به نوعی با انقلاب ایران ربط مستقیم داره به طور خاص با افزایش تحصیل زنان و این ورود بسیار اهسته صورت گرفته و می گیره. روند جنبش رو به رشد بوده و دلیلی نداره رشد در درازمدت ادامه پیدا نکنه، گیریم که امروز به هر وسیله صداها را خفه کنند اما این درخت ریشه داده. از جا در آوردن ریشه ها اگر غیرممکن نباشه ساده نیست.

4 comments:

Anonymous said...

نمی‌دونم اون کسی که گفته زن‌‌ها هرجا به نفعشونه سنت رو می‌گیرن هرجا هم نه مدرنیته به عنوان نکته منفی گفته یا نه. ولی به نظر من که مثبته. خب هرکسی باید به فکر نفع خودش باشه دیگه.

بهزاد said...

وضعی که الان داریم به دلیل این است که هر کس نفع خودش را در نظر گرفته است.

Anonymous said...

من با رویا مخالفم!

درسته که آدمها در سطح خرد همه همین کار را میکنند و به دنبال نفع شخصی هستند ولی این نوع نگاه برای پیشبرد یک جنبش که به دنبال عدالت و برابری در سطح جامعه است رویکرد مناسبی نیست. تا وقتی حقوق هر دو طرف دعوا (؟) در نظر گرفته نشود جنبش یا با مقاومت طرف مقابل روبرو میشود وبه نتیجه نمیرسد یا اگر برسد آن یکی طرف که مظلوم واقع شده بعد از مدتی شروع به مقابله میکند.

مثلا یک جنبش نمیتواند بخواهد که هم خانمها مهریه داشته باشند و هم حق طلاق. این با تساوی نمیخواند.

یا اینکه فقط پسرها به سربازی میروند و دخترهامینشینند تو خانه برای کنکور میخوانند. آخرش این میشود که وقتی سهمیه دخترها را کم میکنند (که کار غلط و بی ربطی است) احتمالا پسرها احساس میکنند کمی دلشان خنک شده

Anonymous said...

البته بگذریم که بیشتر دانشگاه رفتن دخترها دلایل دیگری هم دارد ...