جاناتان فرانزن نویسنده آمریکایی کتاب " آزادی" از طبقه متوسط آمریکا مینویسد. بزرگ شدن در حومه شهر میسوری به فرانزن تجربه شخصی از زندگی شخصیتهای کتابش داده، از دغدغههای شخصی، خانوادگی، سیاسی آنها، از شادیها و غمهایشان.
داستان مرکزی کتاب آزادی در مورد خانواده برگلاند است، یک خانواده متوسط آمریکایی که در حومه شهر سنت پل در مینه سوتا زندگی میکنند. در ابتدای کتاب تصویری که همسایههای خانواده برگلاند از آنها دارند را میبینیم: والتر، مرد بسیار مودب، پتی یک زن خانهدار و دو فرزندشان :
" the Berglunds were the super-guilty sort of liberals who needed to forgive everybody so their good own fortune could be forgiven; who lacked the courage of their privilege. "
و از دید آنها تغییرات خانواده تا سالهای میانسالی پتی و والتر را میبینیم.
بخشهای اول کتاب اتوبیوگرافی پتی است که به پیشنهاد روانکاوش نوشته شده. پتی خانواده بسیار لیبرالش را تصویر میکند و بیعدالتی که بعد از تجاوز پسر یک سیاستمدار بلندمرتبه لیبرال احساس میکند در حقش شده
"the feeling of injstice itself turned out to be strangely physical. Even realer, in a way, than her hurting. smelling, sweating body. Injustice had a shape, and a weight, and a temperature, and a texture, and a very bad taste."
این اتفاق پتی را از خانوادهاش دورتر میکند تا جایی که برای کالج ترجیح می دهد با قبول یک بورس بسکتبال به کالجی در مینهسوتا برود. جایی که والتر و دوست نزدیک والتر، ریچارد را میبیند. ریچارد نوازنده گیتار است و به نوعی محبوب خیلی از دخترها. حتی پتی از والتر استفاده میکند تا به ریچارد نزدیک شود. و والتر آن طور که پتی توصیف میکند دیوانهوار عاشق پتی است و بسیار مودب. مثلث عشقی که این سه نفر میسازند بنمایه بسیاری از اتفاقهای کتاب است. برای هر فرد این مثلث، دو نفر دیگر مهمترین آدمهای زندگیشان هستند و عشقشان به دونفر دیگر و درعین حال حسادتشان به نوع رابطه دونفر دیگر زندگی این سه نفر را برای همیشه تغییر میدهد. آدمهایی که با هم خوشحال نیستند، بدون همدیگر نمیتوانند زندگی کنند.
این اتفاق پتی را از خانوادهاش دورتر میکند تا جایی که برای کالج ترجیح می دهد با قبول یک بورس بسکتبال به کالجی در مینهسوتا برود. جایی که والتر و دوست نزدیک والتر، ریچارد را میبیند. ریچارد نوازنده گیتار است و به نوعی محبوب خیلی از دخترها. حتی پتی از والتر استفاده میکند تا به ریچارد نزدیک شود. و والتر آن طور که پتی توصیف میکند دیوانهوار عاشق پتی است و بسیار مودب. مثلث عشقی که این سه نفر میسازند بنمایه بسیاری از اتفاقهای کتاب است. برای هر فرد این مثلث، دو نفر دیگر مهمترین آدمهای زندگیشان هستند و عشقشان به دونفر دیگر و درعین حال حسادتشان به نوع رابطه دونفر دیگر زندگی این سه نفر را برای همیشه تغییر میدهد. آدمهایی که با هم خوشحال نیستند، بدون همدیگر نمیتوانند زندگی کنند.
کتاب داستانهای موازی دیگری را هم پیش میبرد. داستان مشکلات خانواده با جویی، پسر خانواده، که از نظر سیاسی محافظهکار است، رابطه جویی با دوست دخترش، درگیرشدنش در فرستادن یک محموله خراب به عراق، تلاش والتر برای نجات یک نوع پرنده خاص و روابطش با همکارش که مثلث عشقی دیگری را به وجود میآورد. و در پیشزمینه همه اینها، نگاه متفاوت آدمها به جنگ با عراق، محیط زیست و کاپیتالیسم.
برای منِ خواننده غیرآمریکایی، کتاب تصویری از طبقه متوسط آمریکا میدهد که باورپذیر است و گاهی بسیار آشنا. کتاب سومین رمان جاناتان فرانزن است و نقدهای بسیار مثبتی برایش نوشته شده است. کتاب خواننده را درگیر میکند و نثر بسیار خوب کتاب باعث میشود بخواهی خیلی از جملهها را بلند بخوانی و نشانهای بگذاری برای بعدها.
1 comment:
ا خوب که نوشتی. منم باید بنویسم راجع بهش.
Post a Comment