فهرست کتابهای فارسی که برای عید آدم ها نوشته اند را میبینم، به سال 90 که نگاه میکنم باورم نمی شه: من در این سال هیچ کتابی به فارسی نخواندم. دلایلش زیاده از جمله این که من دو ساله ایران نرفتم؛ و این که تو این یک سال خیلی زیاد زندگی شلوغ تر از حد خودم داشتم و تا مدتی این وضع ادامه خواهد داشت. ولی مهمترینش این که نمی دونم از کجا می شود کتاب فارسی الکترونیکی پیدا کرذ( اعتراف می کنم زیاد هم نگشتم). الکترونیکی بودن کتاب از این نظر برایم مهمه که همیشه سونی ریدرم همراهمه و زمان مرده (مترو، اتاق انتظار، ...) هم همیشه پیدا می شه که بهونه وقت نداشتن برای کتاب خوندن را ازت بگیره
کتاب های انگلیسی(سعی کردم اگر به فارسی ترجمه شده اند ترجمه را هم این جا بنویسم) که بیشتر در همین وقت های مرده خوندم یا شنیدم این ها هستند :
هرگز رهایم نکن نوشته کازوئو ایشیگورو (انتشارات ققنوس، سهیل سمی) که راوی داستان، کتی، از زندگی گذشته اش می گوید، مدرسهای که در آن درس خونده و از عشقها و دوستیها و همه اینها در یک محیط کاملن کنترل شده. نثر کتاب و روایت کتی تا مدتها مدرسه کتی و زندگیشون روی ذهن من اثر گذاشته بود. از کتاب فیلم هم ساخته شده که من ندیدم.
سرگذشت ندیمه نوشته مارگارت اتوود (انتشارات ققنوس، سهیل سمی) داستان یک ندیمه است که ما اسمش را نمیدانیم؛ مسولیتش هم مسولیت معمول ندیمهها نیست در جامعه تخیلی به شدت مذهبی و کنترل شده که در آن هیچ چیز معمول نیست. جامعهای که ساخته شده تا همه به سعادت برسند؛ جامعه و تفکرات گردانندگان جامعه ای که کتاب توصیف میکند هولناکه، اما از همه دردناکتر اینه که در جای جای کتاب حرفهای آشنا میخوانی، خیلی آشنا. از این کتاب هم فیلم ساخته شده که من ندیدم.
کتاب زندگی پی نوشته یان مارتل(گیتاگرگانی، نشرعلم) و عشق سالهای وبا از گابریل گارسیا مارکز را هم شروع کردم که نصفه مانده اند.
و اما دو کتاب خیلی حجیمی که خوندم،بازی شاهان و رویارویی شاهان، از مجموعه آواز آتش و یخ نوشته جرج مارتین هستند، یک سری هفتتایی که تا حالا پنجتاش چاپ شده. داستان کتاب در یک دنیای خیالی میگذره و از نگاه شخصیتهای مختلف به صورت سوم شخص ماجراها تعریف میشوند. از ویژگیهای مهم کتاب اینه که با وجود ژانر فانتزی که دارد بسیار واقع گرایانه است. و ویژگی که من دوست دارم این که خیلی از شخصیتهای جالب کتاب یا زن هستند یا به نوعی اقلیت، مثل تیریون لنیستر که شخصیت موردعلاقه نویسنده هم هست. وقتی خواندن همه پنج جلد را تمام کردم (که احتمالن به زودی نخواهد بود) احتمال داره یک پست طولانی در مورد این کتاب بنویسم. اما به هر حال حتی اگر فکر میکنید وقت گذاشتن برای کتاب فانتزی، آن هم با این حجم، با واقعیتهای زمانی زندگی نمیخونه، اچ بی او ازکتاب اول سریال ساخته و سریال بسیار به کتاب وفاداره (قاعدتا خیلی از جزییات حذف شدن). اگر تصمیم گرفتین سریال را ببینید این را در نظر داشته باشید که تعداد شخصیتهای کتاب خیلی زیاده (اول هر کتاب، جز کتاب اول، دهها صفحه شرح شخصیت داره) بنابراین شاید فقط با دیدن قسمت اول و دوم اگر کتاب را نخوانده باشید خیلی دنبال کردن اتفاقات و شخصیتها راحت نباشه.
پ.ن. عیده و من حس عید ندارم. کاش سال خوبی باشه برای همهمون پر از آزادی همه آنها که دربندند.
کتاب های انگلیسی(سعی کردم اگر به فارسی ترجمه شده اند ترجمه را هم این جا بنویسم) که بیشتر در همین وقت های مرده خوندم یا شنیدم این ها هستند :
هرگز رهایم نکن نوشته کازوئو ایشیگورو (انتشارات ققنوس، سهیل سمی) که راوی داستان، کتی، از زندگی گذشته اش می گوید، مدرسهای که در آن درس خونده و از عشقها و دوستیها و همه اینها در یک محیط کاملن کنترل شده. نثر کتاب و روایت کتی تا مدتها مدرسه کتی و زندگیشون روی ذهن من اثر گذاشته بود. از کتاب فیلم هم ساخته شده که من ندیدم.
سرگذشت ندیمه نوشته مارگارت اتوود (انتشارات ققنوس، سهیل سمی) داستان یک ندیمه است که ما اسمش را نمیدانیم؛ مسولیتش هم مسولیت معمول ندیمهها نیست در جامعه تخیلی به شدت مذهبی و کنترل شده که در آن هیچ چیز معمول نیست. جامعهای که ساخته شده تا همه به سعادت برسند؛ جامعه و تفکرات گردانندگان جامعه ای که کتاب توصیف میکند هولناکه، اما از همه دردناکتر اینه که در جای جای کتاب حرفهای آشنا میخوانی، خیلی آشنا. از این کتاب هم فیلم ساخته شده که من ندیدم.
کتاب زندگی پی نوشته یان مارتل(گیتاگرگانی، نشرعلم) و عشق سالهای وبا از گابریل گارسیا مارکز را هم شروع کردم که نصفه مانده اند.
و اما دو کتاب خیلی حجیمی که خوندم،بازی شاهان و رویارویی شاهان، از مجموعه آواز آتش و یخ نوشته جرج مارتین هستند، یک سری هفتتایی که تا حالا پنجتاش چاپ شده. داستان کتاب در یک دنیای خیالی میگذره و از نگاه شخصیتهای مختلف به صورت سوم شخص ماجراها تعریف میشوند. از ویژگیهای مهم کتاب اینه که با وجود ژانر فانتزی که دارد بسیار واقع گرایانه است. و ویژگی که من دوست دارم این که خیلی از شخصیتهای جالب کتاب یا زن هستند یا به نوعی اقلیت، مثل تیریون لنیستر که شخصیت موردعلاقه نویسنده هم هست. وقتی خواندن همه پنج جلد را تمام کردم (که احتمالن به زودی نخواهد بود) احتمال داره یک پست طولانی در مورد این کتاب بنویسم. اما به هر حال حتی اگر فکر میکنید وقت گذاشتن برای کتاب فانتزی، آن هم با این حجم، با واقعیتهای زمانی زندگی نمیخونه، اچ بی او ازکتاب اول سریال ساخته و سریال بسیار به کتاب وفاداره (قاعدتا خیلی از جزییات حذف شدن). اگر تصمیم گرفتین سریال را ببینید این را در نظر داشته باشید که تعداد شخصیتهای کتاب خیلی زیاده (اول هر کتاب، جز کتاب اول، دهها صفحه شرح شخصیت داره) بنابراین شاید فقط با دیدن قسمت اول و دوم اگر کتاب را نخوانده باشید خیلی دنبال کردن اتفاقات و شخصیتها راحت نباشه.
پ.ن. عیده و من حس عید ندارم. کاش سال خوبی باشه برای همهمون پر از آزادی همه آنها که دربندند.
No comments:
Post a Comment