Monday, May 17, 2004

امروز توانستیم به لطف پانته‌آ که دو ساعتی در صف بلیت ایستاده بود "مارمولک" را ببینیم. فیلم خوبیه، خوش‌ساخته، پرویز پرستویی عالی بازی کرده؛ ولی شاید من انتظار چیز فوق‌العاده‌ای داشتم. به هرحال خیلی جاها احساس ‌کردم مردم بیشتر به‌خاطر این می‌خندند که به نظرشان "آهان ببین آخوند یعنی همین" بود، نه این که صحنه‌ها خنده‌دار نباشند اما واقعا در این حد نبود که سالن بخواهد برود رو هوا. (یکی از همراهان خودم تقریبا همین حال را داشت). فیلم یک سری صحنه هم داشت که درست درنیومده بودند مثل صحنهء توبه کردن یکی از شخصیت‌های خلاف‌کار. خود فیلم هیچ نکتهء منفی در مورد روحانیت ندارد، حتی تنها روحانی فیلم آدم بسیار مثبتی نشان داده می‌شود که حتی "شازده کوچولو" می‌خواند و شغلش "روحانی" بودن نیست بلکه سنگتراشه. اما آن‌هایی که با این فیلم مخالفند احتمالا یا از آن دسته‌اند که نمی فهمند لباس روحانی به تن دزد کردن الزاما به معنی پایین آوردن شان روحانیت نیست (کما این که این فیلم کاملا کارکردی عکس دارد)، یا می‌فهمند اما می‌دانند دلیل عمدهء استقبال مردم از فیلم در چیه.

***

راننده تاکسی یک نوار گذاشته بود مخلوطی از همه چیز، از منصور گرفته تا آریان، از بندری تا دلقکِ اصفهانی، وقتی یک طرف نوار تموم شد لحظهء عوض کردنِ لبهء نوار صدای اذان از رادیو آمد، مکث کرد، گذاشت تا اذان تمام شد، آن وقت نوار را گذاشت. نمی‌دونم چرا احساسم بهم گفت این آقای راننده فکر کرده اگر موقع اذان موسیقی گوش کند سقف آسمون باز می‌شود و یک سنگ از آن بالا می‌خورد تو سرش.

اصلا همه چیزمون قاطیه.

No comments: