از کلاس تمرین
همیشه ورودی های جدید را می شود به راحتی از بقیه بچه ها تشخیص داد، هیجان هاشون، اضطراب هاشون و کلی چیزهای دیگر که همیشه می تونی بفهمی کی سال اولِ و کی نه؟ این فقط به سن هم ربط نداره چون مثلا سال دومی ها هم کاملا شبیه بقیه شدند با تاثیری که از دانشگاه گرفتند و تاثیری که بر اطرافیانشون گذاشتند.
حالا همه این ها رو گفتم که بگم برای همین با سال اولی ها کلاس داشتن خیلی خاص تر از کلاس داشتن با بقیه است . یک جورایی یک کم تو حال و هوای دبیرستانند و یک کم احساس بزرگی می کنند و یک کم تکلیفشون را با دانشگاه نمی دونند، یک کم فکر می کنند خیلی می دونند و یک کم ... . همه این چیزهای متضاد ازشون یک چیزی می سازد به اسم دانشجوی سال اول:).
***
امروز سر کلاس داشتم یک سوالی را در حالی که می خوندم ترجمه همزمان (:D) هم می کردم، یک قسمت بدون این که متوجه بشوم خیلی جدی وسط ترجمه گفتم "این یک power function ی داره ..." که دیدم کلاس رفت رو هوا:) خدایی اگر سال اولی نبودن این خنده دار نبود دیگر. خیلی بدیهیه که بعد از یک مدت که همه کتاب ها را به زبان اصلی خوندی یک سری کلمات را یادت بره که باید ترجمه کنی.
***
در ضمن اصلا حس جالبی نیست که بدونی به نظر بچه ها مفیدترین قسمت کلاس، قسمت حضور و غیابِ ماجراست، اگر به اختیار من بود حضور غیاب نمی کردم:(. و انقدر مساله هایی نمی دادم که بدونم همین که دانشجو ها سر این کلاس نشسته اند پس این مسائل احتمالا بدیهی ترین چیزهایی بوده که در زندگانیِ کنکوری و دبیرستانیشون دیده اند:(.
***
این دانشگاه یک راهنما برای TA های جدید داره (برای دیدن login می خواهد)؛ 96 صفحه است و من کامل نخوندم، اما همون اولش هم کلی مطلب جالب داره مثلا یک جا نوشته :
the students that you will be dealing with may be equally unclear about what you are there for. Some will treat you as "merely" a student (who can be mocked and teased at will); others will think of you as The Teacher ( who i s t o berevered or scorned, depending on their grades); and still others will see you as a "T.A."
یا راجع به ترس های TA ها صحبت کرده، مشکلاتی که ممکنه بر اثر در گیر کردنِ خودشون با مسائل شخصی دانشجوها رخ بدهد، راجع به روابط TA و استاد درس، یا ان که آدم ها یادشون باشد که خودشون هم دانشجو هستند و درس دارند، و خیلی چیزهای دیگر. به نظرم خیلی ایدهء جالبیه، نشاندهندهء این که دانشگاه برای رفع تکلیف یک عده را به عنوان TA انتخاب نمی کند بلکه برایش مهمه نتیجه کار چی می شود و از ان مهم تر براش مهمه که چطور آدم ها را کمک کند تا به نتیجهء مطلوب برسند.