پژواک من را به این بازی سلمان دعوت کرده، پنج تا چیزی که شاید بعضیها ندونند :
اول این که خیلی خوردن را دوست دارم هر چند تقریبن همه آدمهای دور و برم عکسش را فکر میکنند، البته غذاهای زیادی هستن که دوستشون ندارم.
دوم این که یک موقعی(وقتی دبیرستانی بودم) خیلی آدم سینماییای بودم، همیشه یک هفتهنامه سینما دستم بود و البته فوتبال دیدن را خیلی دوست داشتم؛ وقتی شبکه 3 تازه افتتاح شده بود کیفیت تصویر خوب نبود و من برای این که یک کم برفکها را کمتر کنم انقدر انتن را تکون دادم که شکست.
سوم این که میخواستم روزنامهنگاری بخونم و وقتی کارنامه کنکور را گرفتیم فکر کردم اگر امتیاز را آورده باشم تغییر رشته میدهم اما معلوم شد یادم رفته کد رشته را وارد کنم.
چهارم این که عاشق بچهها هستم و به نظرم دنیاشون از قشنگترین دنیاهاست.
پنجم این که چند روز پیش یک جمله از یک انشایی که فکر کنم وقتی راهنمایی بودم نوشتم پیدا کردم که خداست، یک چیزی شبیه این که "عقل ما را پدر و آموزگار پرورش میده و احساسمون را مادر" خلاصه کلی احساسات فمینیستیم قلقلک داده شد با خوندن جمله خودم.
هرچند از یلدا دو روز گذشته اما به هرحال در ادامه بازی از این پنج نفر میخوام که شرکت کنند: رویا، سرتوماس مور، افرا، نوید و بلی.
1 comment:
Salaam ...
manam varede baazie YALDA shodam. too weblogam neveshtam 5 moredam ro!
http://mesgary.blogspot.com
va ba ejaze be weblog shoma ham link dadam. goftam ke raazi bashi :D
Post a Comment