Monday, January 07, 2008

برف

صبح بیدار که شدم همه جا سپیدپوش بود، مثل همه سال های مدرسه ذوق کردم، حتی کلی هم تو ذوقم خورد که دبیرستان ها را تعطیل نکردن؛ بعد که اعلام کردن دبیرستان های نوبت عصر تعطیلن برای صبحی ها غصه خوردم. آره می دونم خنده داره اما این عادت من بود که شب های برفی تمام مدت پشت پنجره میزان برف روی زمین را چک کنم انگار اگه من نگاه نمی کردم برف ها نمی موندن.
***
می گن بیشترین میزان برف چند سال اخیره. می گن دمای فردا به سردترین دما در 20 سال گذشته می رسه. می گن دو روز تعطیلن اداره های دولتی جز بانک ها و مراکز درمانی، می گن حداکثر صرفه جویی در مصرف گاز را بکنین ملت گاز ندارن، می گن ارتش و سپاه به کمک پلیس راه دارن به ملت که در جاده ها موندن کمک می کنن، می گن اگه تو جاده هستین و بهتون گفته می شه به پناهگاه برین بدون ماشینتون، برین ماشین که از جونتون ارزشش بیشتر نیست، می گن چند نفر در جاده ها یخ زدن، می گن چون ملت زنجیر چرخ نمی بندن مجبوریم نمک بیشتری روی خیابون ها بریزیم که باعث می شه جاده ها بیشتر ترک بخوره، می گن ما که در سال صد روز تعطیلی داریم این هم روش. می گن تا وقتی این رحمت الهی روی زمینه مراقب باشین.
***
هر چقدر هم که برف را دوست داشته باشم نمی تونم فکر نکنم که الان یک تعداد زیادی سردشونه، کاش یکی بود که گرما را قسمت می کرد و سهم همه را می داد.

3 comments:

Baroon said...

اين برف لا بد از پا قدمی تو اومده و سرما کانادا رو با خودت برداشتی بردی تهران . از همون موقع که بالهای هواپيما به هم گير کردند معلوم بود سوغاتی سنگين داری با خودت آوردی
;)

Anonymous said...

man intellij too google search kardam weblog toro baram avord agar che bedardam nakhord vali goftam rasmesh nis comment nazaram beram.
bye

Anonymous said...

من امروز داشتم به پژواک می گفتم ببین تو اومدی سرما رو آوردی، می گفت نه من که جای گرمسیر بودم. اعظم با خودش آورد! دیدم خداییش راست می گه!
راستش فک و فامیلای ما تو شمال گاز ندارن. مامان بزرگم یه ده روزی هست که گازش قطعه، مامانم اینا از دیروز قطع شده. در حالیکه بابل رو جزو شهرهای بدون گاز اعلام نمی کنن تو تلویریون. عروسی پسرعموم بود آخر هفته، فامیلامون که رفته بودن از تهران شمال، همه گیر کردن. همه هم سرما خوردن! از اون طرف برف سنگین کاملا روزگارمون رو سیاه کرده. خلاصه اعصابم خورد شد بس که هر جا رفتم واسه برف خوشحال بودن! مرسی از همدردیت!